بازنگری در بودجه بندی؛ ایده ای که زمان آن فرا رسیده است
دولت های محلی برای چندین دهه بودجه های خود را اساساً به همین روش توسعه داده اند. با این حال، نیرو های جدیدی وجود دارند که بودجه سنتی را نسبت به گذشته کمتر قابل تحمل می کنند.
دولتهای محلی برای دهه ها بودجه های خود را اساساً به همین شکل توسعه دادهاند: بودجه سال گذشته با تغییرات افزایشی در حاشیه، به بودجه سال آینده تبدیل می شود. این بودجه ها حول اقلام خطی ساخته میشوند – دستههایی از هزینه ها مانند پرسنل، کالاها و خدمات قراردادی – که سپس در مرحله بعد به بخش ها و صندوق ها گروه بندی میشوند.
تقریباً تا زمانی که در دولت های محلی از این روش استفاده میکردند، مردم از این رویکرد انتقاد کردند.
برجسته ترین انتقاد این است که تصمیمات گذشته پس از مقرون به صرفه بودن یا مرتبط بودن در جای خود ثابت می شوند. اگر یک بخش کمک هزینه ای برای افزایش کارمندان برای چند سال دریافت کند، آن موقعیت ها بخشی از بودجه اصلی می شوند. هنگامی که کمک مالی به پایان می رسد، هزینه ها بدون ارزیابی اینکه آیا آن موقعیت ها ارزش کافی برای جامعه ایجاد می کنند یا خیر ادامه می یابد. این اثر “لایه بندی” به پریشانی مالی در بودجه کمک می کند.
انتقادات زیادی به بودجه سنتی وجود دارد، مانند عدم تمرکز استراتژیک آن و تمایل آن به ترویج درگیری بین شرکت کنندگان. این انتقادات منجر به تلاش هایی برای انجام بهتر بودجه ریزی شده است، مانند بودجه ریزی مبتنی بر صفر و بودجه بندی بر اساس اولویت.
کریس کنستانتین، مدیر شهر سن دیماس، گفت: «دولت ها عادت کردهاند که بودجه را مانند مجموعهای از تمرین های معمولی بدانند و افزودن یا تغییر چند تمرین، ضعف های اساسی را برطرف میکند که تغییر کل روال ضروری است.»
در میان اکثر دولت های محلی، بودجه سنتی دوام آورده است و دلایل خوبی برای این موضوع وجود دارد. این موضوع ساده است، نتایج قابل پیشبینی هستند، آیتمهای خطی حس کنترل را ایجاد میکنند، و افزایش گرایی از تغییرات اساسی جلوگیری میکند. با این حال، نیرو های جدیدی وجود دارند که بودجه سنتی را نسبت به گذشته کمتر قابل تحمل می کنند.
تهدید های مداوم چالش های مهمی را برای بودجه های سنتی ایجاد می کند
چندین تهدید و فرصت وجود دارد که زمان را برای تجدید نظر در بودجه آماده می کند. بیایید چهار تهدید را مرور کنیم.
اولین تهدید، منابع راکد یا رو به کاهش در دسترس دولت های محلی است. موفقیت بودجه سنتی مبتنی بر توزیع افزایش بودجه بین ذینفعان کافی برای حفظ یک ائتلاف دولتی با ثبات است. با این حال، بودجه سنتی پاسخ مناسبی برای کاهش منابع ندارد. به همین دلیل است که ما کاهش های سراسری را به عنوان یک پاسخ رایج به مشکلات مالی می بینیم: همه به طور مساوی کاهش می یابند.
با این حال، بریدن یکسان از همه، اندازه و شکل مطلوب دولت را مطابق با شرایطی که با آن مواجه است نمی کند. علاوه بر این، اگر چه پول فدرال بسیاری از بودجه های محلی را در سال های اخیر کاهش داده است، اما مسیر بلند مدت چندان خوب به نظر نمیرسد، زیرا پیری جمعیت و کند شدن رشد اقتصادی تهدیدی برای محدود کردن درآمد ها هستند.
دومین تهدید، تعارض تعیین کننده دوران ما است: قطبی شدن سیاسی. بر اساس تحقیقات رابرت دی پاتنم و شایلین رامنی گرت، همکاری بین حزبی در کنگره ایالات متحده به پایین ترین حد خود رسیده است. درگیری سیاسی به مقامات دولت فدرال محدود نمی شود. این درگیری مردم را نیز تحت تأثیر قرار می دهد. تعارض با کاهش اعتماد همراه شده است.
همکاری بین حزبی در کنگره ایالات متحده از ۱۸۹۵ تا ۲۰۱۷. اقتباس از: پاتنام، رابرت دی. رامنی گرت، شالین (۱۳ اکتبر ۲۰۲۰). روند صعودی: چگونه آمریکا یک قرن پیش گرد هم آمد و چگونه می توانیم دوباره آن را انجام دهیم. سیمون و شوستر
بودجه سنتی با تکیه بر سابقه تاریخی تضاد را کاهش می دهد. با این حال، وقتی مردم دیگر باور ندارند که دیگران بهترین منافع خود را در ذهن دارند، ممکن است حاضر نباشند سابقه تاریخی را به عنوان توجیهی برای نحوه توزیع منابع بپذیرند.
بریم سراغ فرصت ها
انتخاب معماری و انصاف
علوم رفتاری مدرن بینش جدیدی در مورد نحوه تصمیم گیری ما دارد. به عنوان یک مثال ساده، یک فرض اساسی در بودجه بندی وجود دارد که افراد منطقی هستند – اعداد را به آنها نشان دهید و آن ها تصمیم درستی خواهند گرفت. با این حال، علوم رفتاری به ما می گوید که مردم «به طور قابل پیش بینی غیرمنطقی هستند». آن ها اعداد را تفسیر میکنند و به روش هایی انتخاب میکنند که ما ممکن است انتظار آن را نداشته باشیم.
موردی را در نظر بگیرید که بخشی جدایی ناپذیر از بودجه بندی است: انتخاب بین گزینه ها. از یک دیدگاه کاملا منطقی، هرچه گزینه های بیشتری داشته باشید، بهتر است! اما تحقیقات نشان میدهد که گزینه های بیشتر میتوانند در مقابل تصمیمگیری خوب عمل کنند. به این «سربار انتخاب» می گویند و با تاخیر طولانی در تصمیم گیری، اصلاً تصمیم نگرفتن و نا امیدی مشخص می شود.
بدیهی ترین راه حل ارائه تصمیم گیرندگان با انتخاب های کمتر است. تصمیم گیرندگان اغلب از تعداد کمتری از انتخاب های محکم که می توانند با آنها آشنا شوند به جای طیف وسیعی از گزینه ها، قدردانی می کنند. تصمیم گیرندگان هنوز هم حق انتخاب دارند، اما احساس نمی کنند که انتخاب های بیش از حد آنها را تحت تاثیر قرار دهد.
تحقیقات نشان می دهد که گزینه های بیشتر می توانند در برابر تصمیم گیری خوب عمل کنند. به این «سربار انتخاب» می گویند و با تاخیر طولانی در تصمیم گیری، اصلاً تصمیم نگرفتن و نا امیدی مشخص می شود.
این البته یک رویکرد برای یک مشکل رایج تصمیم گیری است. پیام بزرگتر این است که افسر بودجه را باید به عنوان یک «معمار منتخب» در نظر گرفت. نحوه ساخت یک انتخاب بر نحوه انتخاب ها تأثیر می گذارد – مانند اینکه چگونه معماری یک فضای فیزیکی بر نحوه استفاده مردم از آن فضا تأثیر می گذارد. افسران بودجه باید از چگونگی تأثیر ارائه اطلاعات بر انتخاب آگاه باشند و از قضاوت حرفه ای برای اعمال معقولانه معماری انتخاب استفاده کنند.
کنستانتین گفت: «تصمیم گیرندگان برای درک دیدگاه هایشان و چارچوب بندی اطلاعات و گزینه ها برای در نظر گرفتن درست و در عین حال اجتناب از سردرگمی غیر ضروری، به کارکنان تکیه میکنند.»
درک «انصاف» و پیامد های آن برای بودجه بندی نیز مهم است. مسائل مربوط به انصاف اغلب در مرکز تضاد قرار دارند. بودجه متعارف با تکیه بر سابقه تاریخی تضاد را کاهش می دهد یا از آن جلوگیری می کند، اما بسیاری از مردم دیگر به سابقه تاریخی تعلل نمی کنند. به دست آوردن درک جامع تر از انصاف – که یک مفهوم چند وجهی است – می تواند راه حل هایی برای برخی از مهم ترین درگیری های زمان ما ایجاد کند. درک محدود از انصاف، در بهترین حالت، فرصت ها را محقق نمی کند و در بدترین حالت، خطر تضاد بیشتر با کسانی را که احساس می کنند با آنها ناعادلانه رفتار می شود، می کند.
یکی از جنبه های اصلی انصاف، یک فرآیند عادلانه است. از خود بپرسید: آیا مردم فرصتی برای ورودی دارند؟ آیا اطلاعاتی که برای تصمیم گیری استفاده می شود دقیق تلقی می شود؟ آیا معیارهای روشن تصمیم گیری به طور یکسان برای همه اعمال می شود؟ یک فرآیند منصفانه بسیار مهم است، زیرا افراد تمایل بیشتری به پذیرش تصمیمی دارند که با منافع شخصی آنها سازگار نیست، اگر فرآیند مورد استفاده برای رسیدن به تصمیم منصفانه باشد.
این امر در برنامه های کاربردی متفاوت مانند سالن های دادگاه و برنامه ریزی استراتژیک شرکت نشان داده شده است و در بودجه بندی اعتبار کمتری ندارد. هیچ وقت منابع کافی برای هرکسی وجود نخواهد داشت تا به هر آنچه می خواهد دست یابد. ما بارها و بارها مشاهده کردهایم که وقتی فرآیند های بودجه منصفانه باشد، در مدیریت تعارض بسیار بهتر است. به عنوان یک مثال ساده، اگر معیار های روشنی برای تصمیمگیری در مورد اینکه چه چیزی تامین مالی میشود وجود داشته باشد و افرادی که تحت تاثیر تصمیمات بودجه قرار میگیرند در این تصمیم ها نقش داشته باشند، در این صورت مردم به احتمال زیاد تصمیم هایی را که از این فرآیند ناشی میشود، میپذیرند.
کنستاتین گفت: «به ندرت شروع خوبی است، اگر مسائل مربوط به انصاف فرآیند مطرح شود و یا در نظر گرفته نشود یا نادیده گرفته شود، تا امید به نتیجه ای باشد که پذیرفته شود و یا بدون چالش باشد.»
یکی دیگر از جنبه های حیاتی عدالت نحوه توزیع منابع است. به زبان ساده، مردم به چیزی که لیاقتش را دارند می رسند. البته، آنچه مردم «لایق» آن هستند قابل تفسیر است!
برای نشان دادن این موضوع ، بسیاری از دولت های محلی با «برابری» در بودجه دست و پنجه نرم می کنند. «برابری» به این معناست که سیاست عمومی باید با مردم به گونهای متفاوت رفتار کند تا شرایط مختلف جبران شود و در نتیجه مردم به کمک دولت نیاز دارند. این اغلب با برابری نتایج همراه است. با این حال، این تنها تفسیر از آنچه که «لایق» است نیست. «تناسب یا انصاف یا عدالت» به این معناست که منابع متناسب با مشارکت شان به مردم داده میشود. ارتباط نزدیکتری با برابری فرصت ها دارد.
تقریباً همه به ترکیبی از تناسب و برابری اعتقاد دارند، اما بسیاری از مردم تمایل دارند به این یا دیگری اهمیت دهند. این بدان معناست که افسران بودجه باید به این فکر کنند که چگونه و کجا اصل برابری در بودجه بندی مؤثر است و اصل تناسب در کجا ممکن است تأثیر داشته باشد.
این همیشه یک پیشنهاد نیست. ممکن است فرصت هایی برای رضایت هر دو با رویکرد های هوشمندانه به سیاست عمومی، مانند قیمت گذاری بخش بندی شده خدمات، وجود داشته باشد. قیمتگذاری تقسیم بندی شده زمانی است که قیمت های متفاوتی به افراد پیشنهاد میشود تا شانس خرید همه را افزایش دهد، مانند زمانی که یک فروشنده به مشتری تخفیف میدهد. دولتها در سرتاسر کشور در حال حاضر از قیمت گذاری بخش بندی شده استفاده میکنند که به شهروندان سالمند در مالیات بر دارایی تخفیف میدهند.
وقتی برای جریمه ها یا هزینه های دولتی اعمال میشود، قیمت گذاری بخش بندی شده صرفاً از مردم میخواهد تا بهایی را که میتوانند بپردازند – نه بیشتر و نه کمتر. این به توانایی متفاوت افراد برای پرداخت احترام می گذارد و همچنین از همه می خواهد که سهم منصفانه خود را بپردازند. همچنین با افزایش نرخ جمع آوری و کاهش هزینه های جمع آوری، فرصت خوبی وجود دارد که دولت های محلی به سود مالی خالص پی ببرند. به هر حال، وقتی مردم توانایی پرداخت هزینه یا جریمه را ندارند، آن را پرداخت نمی کنند. پس از آن دولت درآمد صفر دریافت می کند و معمولاً هزینه های جمع آوری اضافی را متحمل می شود. فرد همچنین دارای بدهی است و ممکن است سابقه اعتباری وی مخدوش شود.
مقامات شهر سن دیماس در یک نشست
بازنگری در بودجه بندی در شهر سن دیماس
سن دیماس به طور فعال در پروژه باز اندیشی بودجه انجمن افسران مالی دولت، که بر بسیاری از سوالات مطرح شده در بالا تمرکز دارد، مشارکت داشته است. شهر «بازاندیشی» را برای مشکل جایگزینی دارایی اعمال کرده است. بسیاری از شهرها دارایی های عقب مانده زیادی برای تعمیر و نگهداری دارند و رویکرد جدید سن دیماس به نیروی باز اندیشی که قبلاً توضیح داده شد باز می گردد.
تصمیمات تخصیص منابع می تواند منجر به رقابت ما در مقابل آن ها بر سر منابع محدود شود. برای حل این مشکل، سان دیماس شروع به برنامهریزی کرد که چگونه جایگزینی سرمایه در دارایی هایی که عمر خدماتی قابل تعریفی دارند، مانند سیستمهای HVAC، رخ دهد. شهر تعیین کرد که چقدر باید برای هر دارایی کنار بگذارد و چه مقدار باید سالانه برای پوشش جایگزینی یا بازسازی دارایی در آینده کمک کند. سپس منابع لازم در حساب دارایی های سرمایه ای کنار گذاشته شد.
این تغییری نسبت به بودجه بندی سنتی بود. پیش از این، کارکنان منتظر بودند تا چیزی جایگزین شود. در آن مرحله، آنها باید هزینه آن را در میان تمام درخواست های عملیاتی عمومی دیگر در نظر میگرفتند، که به این معنی بود که بخشها برای داراییهایی که باید جایگزین شوند میجنگیدند.
این روش جدید و آینده نگر، تعهدات قبلی و ضروری را از رقابت سالانه برای منابع حذف می کند. با راه اندازی این معماری برای تصمیم گیری های بودجه، شهر به همه بخشها اعتماد کرد که درخواستهای سالانه آنها در یک زمین بازی برابر خواهد بود و تصمیمات تخصیص با همه منصفانه رفتار میکند و تعهدات مورد نیاز مانند جایگزینی HVAC را در مقابل سایر درخواست ها برای افزایش بودجه قرار نمیدهد.
این تنها یکی از تغییراتی است که شهر ایجاد کرده یا در حال کار بر روی این برنامه است که منجر به تصمیم گیری بهتر در فرآیند بودجه می شود.
قرار دادن منابع در جایی که بیشترین اهمیت را دارند
این ایده ها و شیوه ها تنها تعدادی از آن هایی هستند که در طرح تجدید نظر بودجه مطرح شده اند. کنستانتین، یکی از اعضای این پروژه، گفت: «انجمن افسران مالی دولت در حال بررسی نحوه بازنگری دولت های محلی در بودجه ها و چالش برانگیز کردن دیدگاه های دیرینه در مورد نحوه برنامه ریزی، توسعه و اجرای شیوه های تخصیص منابع است.»
دولت های محلی هم یک ضرورت و هم فرصتی برای تجََدید نظر در نحوه بودجه ریزی دارند. بودجه مهمترین سیاست برای مستند سازی است. زیرا تعیین می کند که چگونه از منابع محدود برای پیشبرد منافع عمومی استفاده شود. انجام این کار به دولت های محلی کمک میکند تا به چیزی بیش از یک بودجه متوازن دست پیدا کنند – همچنین با قرار دادن منابع در جایی که بیشترین اهمیت را دارند، به دستیابی به جوامع پر رونق برای همه کمک میکند.
نوشته : شاین کاوانا
منبعک وسترن سیتی