از ایده تا سرمایه گذاری مخاطره آمیز
به گزارش جهان نگر ؛
در اینجا این است که مردم فکر می کنند اتفاقات بزرگ در سیلیکون ولی رخ می دهد: یک بنیانگذار استارتاپ با چشمان روشن ایده ای نوآورانه را روی یک دستمال طرح را طراحی می کند. این دستمال توسط یک سرمایه گذار باهوش برداشته می شود. او به طرح نگاه میکند، هیجانزده میشود و میلیونها دلار برای کارآفرین جوان ارسال میکند و یک تک شاخ – یعنی شرکتی که ارزش آن به سطح یک میلیارد دلار می رسد – متولد می شود.
این روایت از مخاطرات بالا، تصمیم گیری های سریع و یک قمار مخاطره آمیز به طرز جذابی سینمایی است. این هم یک افسانه است و برای هر کسی که می خواهد یک بنیانگذار یا سرمایه گذار موفق باشد، اما این یک امر خطرناک است.
در طول بیش از ۱۰ سال تحقیق بر روی سرمایه گذاری های خطرپذیر، لایههای اسطوره سیلیکون ولی را از بین بردیم. ما مجموعه پیچیدهای از اصول و مکانیسمها را پیدا کردیم که با بررسی دقیق، مدیریت دقیق ریسکها و آمادگی سختگیرانه برای نه گفتن مشخص شدهاند. این دره سیلیکون نیست که در فیلمها میبینید، اما آن چیزی است که واقعاً چرخ نوآوری را به جلو میبرد.
سرمایه گذاران مخاطره آمیز قبل از سرمایه گذاری در یک استارتاپ به طور متوسط ۱۱۸ ساعت را صرف بررسی دقیق حقایق و آمار می کنند. تصمیمات آنها نه بر اساس واکنش درونی به دستمال، بلکه بر اساس تجزیه و تحلیل گسترده جزئیات و بحث در مورد یادداشتهای چند صفحهای است. شاید تعجب آور باشد که سرمایه گذاران خطرپذیر جویای ریسک نیستند. در عوض، آنها خود را “مهندسین کاهش ریسک” می بینند.
این افسانه که افراد موفق بدون دلیل مشخص تصمیمات مهمی می گیرند، برای همه ما خطرناک است. این ما را تشویق می کند که بدون فکر کردن به چیزها، ریسک های نابخردانه را انجام دهیم. در مقابل، هدف ذهنیت سرمایهگذاری، درک و به حداقل رساندن ریسکها است، نه نادیده گرفتن آنها. یافتن و تأمین مالی ایده های واقعاً نوآورانه یک فرآیند بسیار منظم و نیازمند دقت است. تصمیم گیری زمان می برد. زمان زیادی—دقیقاً ۱۱۸ ساعت. ممکن است قبلاً یک تعهد بزرگ به نظر برسد. اما ۱۱۸ فقط میانگین است. برایان جیکوبز، یکی از بنیانگذاران شرکت Emergence Capital VC و یکی از معلمان کلاس Stanford VC با یکی از ما، تخمین می زند که شرکت او قبل از سرمایه گذاری، ۴۰۰ ساعت را صرف بررسی دقیق می کند. این ساعتهای طولانی بررسی دقیق معمولاً در یک سند واحد و مختصر به نام یادداشت سرمایهگذاری یا به سادگی «یادداشت» خلاصه میشود. یادداشت سرمایهگذاری منطق سرمایهگذاری را به روشی کاملاً ساختاریافته توضیح میدهد. تصمیم گیرندگان را وادار می کند که نظم و انضباط دقیقی را برای تحلیل ریسک های کلیدی خود به کار گیرند.
اما یادداشت ها ابزار هستند، نه مشخص کنندگان هدف. مختصر هستند. آنها مزایا و معایب، مزایا و هزینه های تصمیم را در نظر می گیرند. آنها ایده ها را تحت فشار قرار می دهند. آنها خطرات عمده، مفروضات و ناشناخته ها را شناسایی می کنند. آنها شاهد هستند، نه مدافعان مشتاق. آنها نقطه شروعی برای جرقه زدن بحث هستند. مهمتر از آن، آنها اغلب به یک تصمیم “نه” منجر می شوند. با این که «نه» یک نتیجه بسیار رایج است.
رد کردن ایده ها به اندازه پذیرش آنها مهم است. در واقع، سرمایه گذاران خطرپذیر حدود ۱۰۰ ایده را برای هر ایده ای که تصمیم به تامین مالی می کنند، رد می کنند. این به سختی نشانه ای از رها شدن بی پروا یا خوش بینی ناشی از دلایل واهی است، بلکه یکی از ویژگی های یک فرآیند فیلترینگ با ساختار مناسب است.
یادداشت سرمایه گذاری تقریباً دقیقاً برعکس یک گام فروش است. هدف از یک مسابقه فروش یک ایده، صاف کردن گوشه ها، متقاعد کردن مخاطب است. هدف از یادداشت سرمایهگذاری تشخیص ناشناختهها، شناسایی نقاط ضعف در مراحل اولیه، و برانگیختن یک بحث صریح در کل مشارکت است. گرفتن یک تصمیم پرمخاطره؟ از خود بپرسید: دلایل عدم پیگیری این ایده چیست؟ زمانی که با انتخاب سختی روبرو می شویم، نباید فقط فهرستی از مزایا و معایب جمع آوری کنیم، بلکه آن را با سایر افرادی که به خردشان اعتماد داریم نیز به اشتراک بگذاریم. این یک راه برای تصمیم گیری بهتر است.
به عنوان مثال، یادداشت سرمایه گذاری که توسط شریک Bessemer، Jeremy Levine در دسامبر ۲۰۰۶ نوشته شده است را در نظر بگیرید که یک سرمایه گذاری پیشنهادی در لینکدین را توصیف می کند. لحن این یادداشت مبتنی بر واقعیت است و اغراق آمیز نیست. لوین ریسکهای اصلی سرمایهگذاری را شناسایی میکند و سناریوهای مختلفی را ترسیم میکند، از یک فاجعه کامل (که در آن همه چیز از هم میپاشد) تا یک سناریوی فوقالعاده روشن (که در آن لینکدین به یک شبکه اجتماعی تجاری جهانی غالب تبدیل میشود). هدف به وضوح اطلاع رسانی و ایجاد بحث بین شرکا است. این یادداشت در ارزیابی صادقانه و خاص خود از یک فرصت تأثیرگذار است. مطمئناً، این تلاشی برای متقاعد کردن خواننده نیست که این ایده را بهسختی نشان دهد.
یادداشتهای سرمایهگذاری هدف دیگری را دنبال میکنند که اغلب نادیده گرفته میشود: آنها تجزیه و تحلیل گذشتهنگر را تسهیل میکنند. اگر سرمایهگذاری ضعیف شود، بررسی دقیق یادداشت به همه کمک میکند تا بفهمند چه چیزی را از دست دادهاند، در نتیجه نقایص در الگوهای بررسی و تصمیمگیریهای آینده را بهبود میبخشند. به طور مشابه، اگر یک فرصت رد شده تبدیل به یک داستان فوق العاده موفقیت شود، سرمایه گذاران تمام جزئیات یادداشت را بررسی می کنند تا تشخیص دهند که چرا شانس طلایی خود را از دست داده اند. یک رکورد به خوبی مستند شده هر بار حافظه را شکست می دهد.
کلمات در یادداشت اهمیت دارند. یادداشت اولیه سرمایهگذاری که در فوریه ۲۰۰۹ توسط اندرو براچیا، سرمایهگذار Accel که سرمایهگذاری در استارتآپ بازی تاینی اسپک را رهبری میکند، نوشته شد، گفت: «تاینی اسپک هنوز در درجه اول یک شرط بندی تیمی است. آنها با یکدیگر شکست خورده اند، با یکدیگر موفق شده اند، و هر آنچه در این میان است.» به زودی ایده پشت Tiny Speck شکست خورد. با این حال، همانطور که در یادداشت به وضوح بیان شد، شرط بر روی تیم بود و نه خود ایده. Accel تصمیم گرفت از همین تیم با ایده جدید خود حمایت کند که تبدیل به Slack شد، ابزار ارتباطی معروف شرکتی.
برخلاف افسانه رایج، تمایل به نادیده گرفتن ریسک ها در فرهنگ های شرکتی بیشتر از سرمایه گذاری خطرپذیر رایج است. متأسفانه، در بسیاری از شرکت ها، خوش بینی نسبت به یک ایده مورد علاقه بیش از حد ارزیابی می شود و بحث های واقعی نادر است. برای تایید یک پروژه شرکتی، حامیان مالی باید وانمود کنند که بسیار خوشبین هستند. حتی اگر همه حاضران در اتاق میدانند که این خوشبینی ممکن است بیاساس باشد، اما همه با این ایده همراهی میکنند، به خصوص اگر مدیر عامل مشتاق به نظر برسد. در چنین شرایطی، سیستمی که نیاز به نوشتن و تجزیه و تحلیل یادداشت سرمایهگذاری دارد، میتواند بسیار مفید باشد زیرا افراد را مجبور به شناسایی و بررسی ریسکها و استراتژیهای جایگزین میکند.
بسیاری در خارج از دنیای سرمایه گذاری خطرپذیر مزایای یادداشت های نوع سرمایه گذاری خطرپذیر را دیده اند. آمازون روش مشابهی را برای تهیه اسناد ساختاریافته و شش صفحه ای برای هدایت فرآیندهای تصمیم گیری خود معرفی کرد. یادداشت های آمازون باید به سوالات کلیدی پیرامون ایده محصول جدید بپردازند. چگونه زندگی مشتریان را به طور قابل توجهی بهتر خواهد کرد؟ چرا باید همین الان این مشکل حل شود؟ موفقیت چگونه سنجیده خواهد شد؟ بحث برانگیزترین جنبه محصول چیست؟ خطرات عمده چیست و تیم چگونه برای مقابله با آنها برنامه ریزی می کند؟
مارک اندرسن، یک سرمایهگذار مشهور سرمایه گذاری خطر پذیر، بسیاری از دانشجویان استنفورد را شگفتزده کرد وقتی که کسبوکار شرکت سرمایه گذاری خطر پذیر خود را اینگونه توصیف کرد: «کار روزانه ما امیدها و رویاهای کارآفرینان را در هم میکوبد. ما خیلی خیلی سخت تمرکز کردهایم که در نه گفتن خیلی خوب باشیم.» طرز فکر مخاطرهآمیز، تصمیمگیرندگان را به رد سریع اکثر ایدهها سوق میدهد تا در زمان صرفهجویی گستردهای که بهترین ایدهها نیاز دارند، صرفهجویی کنند. پذیرفتن به ذهنی آماده نیاز دارد.
ما مجموع تصمیمات خود هستیم: شخصی، تجاری، سیاسی، مالی. مهمترین تصمیمهای ما – ترک شغل، نقل مکان به کشور جدید، تعهد به یک پروژه بلندمدت یا سرمایهگذاری در یک استارتآپ – نیازمند زمان و توجه زیادی است. تکیه بر زمین های آسانسور ۳۰ ثانیه ای، تصمیم گیری به سبک گاوچران و جهش به خطرات مبتنی بر شهود منجر به تصمیمات بد می شود. وقتی نمی توانید تصمیم بدی بگیرید، قانون ۱۱۸ ساعته را که بهترین سرمایه گذاران جهان از آن پیروی می کنند را به خاطر بسپارید.
نوشته شده توسط ایلیا استریبلو و الکس دانگ می
استریبلو و دانگ از نویسندگان مشترک The VENTURE MINDSET هستند. استریبلو یک استاد دانشگاه استنفورد و برجسته ترین متخصص دانشگاهی در زمینه سرمایه گذاری خطرپذیر است. دانگ یک مدیر فناوری است. او سرمایه گذاری های جدیدی را در آمازون راه اندازی کرد و شریک مک کینزی و EY بود.
منبع: تایم