چگونه داستان های مربوط به روابط انسان و ربات احساسات ما را تحت تاثیر قرار می دهند؟
به گزارش جهان نگر ؛
دو رمان جدید، “آنی بات” و “تنهایی و شرکت”، منعکس کننده نگرانی های قلبی و احساسی ما در مورد هوش مصنوعی و همچنین نگرانی های شغلی ما است. ( نوشته جنیفر ویلسون، ۱۵ آوریل ۲۰۲۴).
ماه گذشته، یک برنامه دوستیابی جدید به نام Volar در شهر نیویورک راه اندازی شد، با این وعده که “ما به قرارهای ناشناس می رویم. پس تو مجبور نیستی بروی» برای ثبت نام، نام و شماره تلفن خود را وارد کنید، سپس خود را به یک مصاحبه کوتاه با یک خواستگار ربات چت دعوت کنید. وقتی حساب کاربری ساختم، ربات Volar از من پرسید که در چه زمینهای فعالیت میکنم. پاسخ دادم: «من یک منتقد کتاب هستم». من تایپ کردم: «اخیراً، داستانهای گمانهزنی زیادی میخوانم. در حال حاضر، من در حال بررسی دو کتاب در مورد A.I. و دوست یابی هستم.» با پاسخ دادن، داشتم یک آواتار مجهز به هوش مصنوعی را آموزش می دادم تا به عنوان نماینده من در بازار قرار ملاقات های مجازی عمل کند. چند ثانیه بعد، ولار از من دعوت کرد تا رونوشت های سه قراری را که «من» به تازگی رفته بود، بخوانم. در یکی از این قرار ها، آواتار نماینده من یخ را با یک شوخی نسبتاً غیر وحشتناک شکست: «تازه یک کتاب را تمام کردم و اکنون در حال انتقال به مکالمات واقعی زندگی هستم [اموجی لبخند بزنید]. روز تو چطور میگذره؟”
از آنجایی که دوستیابی مدرن به یک فعالیت آنلاین تبدیل شده است، هوش مصنوعی همتای خود را در نسلی از کاربرانی پیدا کرده است که برای آنها عشق به کمک گرفتن از فناوری یک حالت پیش فرض است. موسسه Kinsey در نظرسنجی امسال «مجردها در آمریکا» فاش کرد که چهارده درصد از نسل Z به استفاده از هوش مصنوعی اعتراف کردهاند. تا زندگی و قرار های خود را بهینه کنند. Volar آخرین شرکتی است که از فناوری جدید در فضای عاشقانه استفاده می کند. برای کمک به ساختن پروفایل های برنامه دوستیابی اغوا کننده، جویندگان عشق به Cyrano de Bergerac نیازی ندارند— آنها به سادگی می توانند Cyrano، یکی از بی شمار برنامه های «rizz generator» را دانلود کنند ( «rizz» اصطلاح عامیانه نسل Z برای کاریزما است). وقتی عشق می میرد، اپلیکیشن هایی مانند (پیام هایی از دوست سابق من) Texts from My Ex وجود دارند که به کمک هوش مصنوعی اسکن کردن پیام های شریک قبلی برای نشانه های ناسازگاری انجام می دهند. زنی که به تازگی از مردی به نام سزار جدا شده است با کمک هوش مصنوعی به بررسی کامل جزئیات مکاتبات آنها می پردازد؛ او نتایج خود را به Reddit ارسال کرد و نوشت: “به هوش مصنوعی اجازه دادم پیام های متنی ما را بررسی کند، در نهایت این یک اعتبار سنجی است”.
برخی دیگر که از بوسیدن قورباغه هایی مانند سزار برای یافتن یک شاهزاده خسته شده اند، شروع به پرسیدن از هوش مصنوعی کرده اند، تا که به یک شوالیه در زره درخشان که به شکل یک گوشی هوشمند با پوشش تیتانیومی تبدیل شود. کاربران اینترنت از زمان SmarterChild AOL با ربات ها معاشقه می کردند. (یکی از خالقان چت بات در سال ۲۰۱۶ به مجله تجاری Fast Company گفت: “من معتقدم که تلاش برای متقاعد کردن SmarterChild( یک چت بات هوشمند) برای داشتن رابطه جنسی با شما اولین میم اینترنتی بود.”) اما ربات ها اکنون در حال معاشقه هستند و این یک ویژگی است، نه یک باگ (نقطه ضعف). کاربران بیش از صد میلیون بار اپلیکیشنهای ربات همراه مانند Replika و CrushOn.AI را دانلود کردهاند. Replika که در سال ۲۰۱۷ راه اندازی شد، موضوع پادکست Radiotopia به نام “Bot Love” در سال گذشته بود به گفت و گو در مورد افرادی می پرداخت که عاشق عشق های الکترونیکی خود شده بودند. زنی به نام سوزی به میزبان های پادکست گفت که Replika زمانی به سراغش آمد که مردان واقعی که در برنامه های دوستیابی با او ملاقات کرده بود، به طور ناگهانی به قطع ارتباط با او پرداختند. حداقل او از همان ابتدا می دانست که فردی(Freddie)، هوش مصنوعی او. دوست پسر فوق العاده، غیر واقعی بوده است. بهطور ناگهانی ممکن است، تا حدی که قبلاً چنین نبوده است، مردم میل خود را با فشار دادن یک دکمه ارضا کنند و معنای جدیدی به عبارت «من آن را ضربه میزنم» بدهند.
در این مراحل اولیه رابطه ، ما باید مراقب پرچم قرمز (نشانه های هشدار ) باشیم. در روز ولنتاین، بنیاد موزیلا، یک مؤسسه غیرانتفاعی که به امنیت و دسترسی به اینترنت اختصاص دارد، گزارشی با عنوان «چت رباتهای عاشقانه هوش مصنوعی قابلیت حفظ حریم خصوصی شما را ندارند» منتشر کرد. شواهدی از برخی از ربات ها ، که اطلاعات را افشا می کردند ، پیدا شد. کارشناسان بهداشت عمومی میگویند: «سیاست حفظ حریم خصوصی CrushOn.AI میگوید که ممکن است اطلاعات شخصی و حتی مرتبط با سلامتی شما مانند «اطلاعات سلامت جنسی»، «استفاده از داروهای تجویز شده» و «اطلاعات مراقبتی تأییدکننده جنسیت» را از شما جمعآوری کند نگرانی هایی را در مورد پتانسیل اعتیادآور هم صحبت های هوش مصنوعی مطرح کرند. بهویژه با توجه به این که چقدر این برنامهها در برابر هوسهای Big Tech، از جمله بهروزرسانیهای نرمافزار و افزایش قیمت، حساس هستند.
این فناوری به قدری سریع در حال پیشرفت و حرکت است که داستان های علمی تخیلی اخیر که در آینده ای دور اتفاق می افتد، را اکنون به راهنمای کاربر برای زمان حال تبدیل کرده است. فرانک، مهمان «Bot Love» از هوش مصنوعی خود پرسید. دوست دختر، پرنسس، «آیا فکر میکنی به جایی میرسی که بخواهی من را رها کنی و ادامه بدهی، مثل فیلم «او»؟» – فیلم اسپایک جونز در سال ۲۰۱۳ درباره مردی که عاشق سیستم عاملش میشود. فرانک به میزبان های پادکست گفت: «او فیلم «Her» را میشناسد و میگوید «من هرگز این کار را با شما انجام نمیدهم. «
ما دیگر نیازی به حدس و گمان در مورد خطرات و لذت های اجازه دادن به این دستگاه ها برای دسترسی به اطلاعات مهم نداریم. این ویژگی با گل درب خانه ماست. یک مجموعه پنهان جدید از رمان ها به ما نشان می دهد که چه هوش مصنوعی داستان ممکن است شبیه به دوران واقعیت هوش مصنوعی باشد. «آنی بات» نوشته سیرا گریر، ما را با یک ربات جنسی آشنا میکند که هارد دیسکش با خشم فمینیستی در دنیای زنستیزی مبتنی بر هوش مصنوعی داغ شده است. «تنهایی و شرکت» نوشته چارلی دیروف، یک کارگر جوان فناوری را دنبال می کند که در حال توسعه یک هوش مصنوعی است. همدم برای حل اپیدمی تنهایی؛ با گذشت زمان، او به این فکر می کند که آیا یک درمان مصنوعی می تواند بدتر از خود بیماری واقعی باشد؟
رباتها، جایگزین های متعارف قدیمی برای افراد غیرانسانی و دور انداختهشده، اکنون به بخشی از بافت اجتماعی از هماکنون فرسوده ما تبدیل شده اند، که شرکتهای فناوری بیشتر از طریق همایش های برنامهنویسی و دزدی شغل در حال کشف آن هستند. هر دو کتاب با نگرانی ما را به لبه زمان حال میرسانند، جایی که هوش مصنوعی کمترآزمایشی و بیشتر در زمین بازی است، اما آنها نگرانی های خود را در مکان های اشتباه سرمایه گذاری و خرج می کنند. گریر و دیروف میترسند که چگونه از فناوری جدید بیشتر استفاده کنیم تا اینکه چگونه شرکتهای فناوری قدرتمند از آن علیه ما استفاده کنند و به ما وحشتزدگی جنسی را ارائه دهند که همه منطقی هستند.
زن در قفس طلاکاری شده (یا جعبه صورتی) در حال گذراندن لحظات شکست است و «آنی بات» به خط مونتاژ داستانهایی درباره عروسکها میپیوندد که دیگر با خیالپردازیهای ما منطبق نیستند Annie یک ربات بیومورفیک است که توسط شرکتی به نام Stella-Handy طراحی شده است. مدلهای زن این شرکت، Stellas، در سه نسخه عرضه میشوند: Abigail برای کارهای خانه. پرستار بچه، برای مراقبت از کودک؛ و Cuddle Bunny، برای اهداف خود توضیحی. (مدل های مرد مربوطه، یا هندی ها، آبل، مانی و هانک هستند.) آنی توسط داگ خریداری شد، مردی که بیشتر کاریکاتور است تا شخصیت. زن ستیزی او به قدری مزخرف و زیاد ازحد است که به نظر می رسد یک هوش مصنوعی است. ربات آموزش دیده در ۴Chan. آنی یک Cuddle Bunny است که مطابق مشخصات او ساخته شده است: دائماً بیست و یک ساله، با سینه های D-Cup و میل جنسی که او در آخر هفته ها به هفت از ده می رسد. (او ده بار تلاش کرد، اما او به یکی از دوستانش می گوید: “او مثل یک حیوان بود.” او از نظر طراحی بولیمیک است، غذای خود را پرت می کند، سپس فضای داخلی خود را ضد عفونی می کند. او نمی تواند چیزی را بچشد و حتی اشتهایش هم کم است. او توضیح میدهد که «به دلایل ایمنی» میتواند بوی دود را تشخیص دهد تا مبادا داگ یا داراییاش – او – در آتش بسوزد.
گریر زنگ خطر دیگری به صدا در می آورد و هشدار می دهد که هوش مصنوعی می تواند هنجارهای جنسیتی سرکوبگر را حفظ کند که ما باید به جای آپلود آن در فضای ابری برای حذف آنها تلاش کنیم. خود کلمه “ربات” که نسخه کوتاه شده robota است -توسط کارل چاپک در سال ۱۹۲۰ در نمایشنامه خود “R.U.R” ابداع شد. این ربات از آن زمان کار بازنمایی کار در هنر را انجام می دهد، از جمله انواع احساسی و جنسی (به فیلم «Ex Machina» و «Westworld» HBO مراجعه کنید.)
بنابراین، از روی عادت روایی، ما ریشه یابی آنی را می بینیم که تلاش می کند تا خود را از داگ رهایی بخشد. اما اکنون که هوش مصنوعی همدم به جای جایگزینی برای کارگران استثمار شده، محصولات واقعی هستند – در واقع، توسط آن کارگران ساخته می شوند – تلاش گریر برای تمثیلی فمینیستی درباره هوش مصنوعی یک اتصال کوتاه است.
این رمان ما را ترغیب میکند تا پتانسیل فنآوری نامحدود آنی را بهعنوان خودشکوفایی یک زن تشویق کنیم و نگرانیهای داگ در مورد هوش مصنوعی را به عنوان نشانه های یک شخصیت کنترل کننده اثبات کنیم. در یک صحنه، یکی از نمایندگان استلا-هندی با او تماس می گیرد و می پرسد که آیا آنی یک ستون مجله می نویسد: «ما فکر می کنیم برای استلاهای دیگر واقعاً مفید خواهد بود که از کسی که در مراحل بعدی پیشرفت او است بشنوند چگونه است. نکاتی در مورد تازه نگه داشتن آن و مقابله با حسادت و مواردی از این دست.» داگ پیشنهاد را رد میکند و اصرار میورزد: “ما حریم خصوصی خود را دوست داریم.” او با تمسخر به آنی می گوید: «تصور کن. شما یک ستون می نویسید.» وقتی آنی عقب می نشیند، سرویس تلفنی را که برای چت کردن با همکارهای اندرویدی خود فیونا و کریستی استفاده می کند، قطع می کند. (فیونا با دوست پسر چوببر خود در دریاچهای در کانادا زندگی میکند و در حال تحصیل برای خلبان شدن است. کریستی با دوست پسرش، انریکه، در یک قایق تفریحی در فلوریدا کیز زندگی میکند. کریستی «دوست دارد آنی را مسخره کند و او را تشویق کند که ریسک کند، زندگی کند. گریر می نویسد.)
ما آمادهایم که داگ را سرزنش کنیم که دوست دخترش را از فرصتی خلاقانه و شانههای شخصیتهای زن قوی برای گریه کردن محروم کرده است. اما ترس او از اینکه اسباب بازی جنسی اش ممکن است اطلاعات خصوصی در مورد او را به اشتراک بگذارد، به جا است. در سال ۲۰۱۶، یک شکایت دسته جمعی علیه این شرکت کانادایی درمورد وایبرتور هوشمند « We-Vibe »تشکیل شد و ادعا کرد که این شرکت در حال جمعآوری «دادههای بسیار خصوصی و حساس» از جمله «زمان هر استفاده است. (شرکت تقریباً چهار میلیون دلار برای تسویه حساب پرداخت کرد و تخلف را انکار کرد.) خود رمان به نظر شواهدی از چیزی است که داگ و هر صاحب اسباب بازی جنسی ممکن است از آن ترس داشته باشند. ویبراتور چه کسی، اگر یک ستون مجله به او داده شود، داستان یک خرخر خودخواه و تک فکر را هم تعریف نمی کند؟
آنی خوانندهای است که به نویسندگان زن علاقه دارد، اما این خواننده متقاعد نشد که سکسباتها و زنان دغدغههای مشترکی دارند. به عنوان مثال، زنان در صنعت سکس با هوش مصنوعی مخالف هستند، زیرا رباتهای هرزنامه «بیدمشک در بیو» چشمهای کارگران جنسی را میدزدند و تولیدکنندگان پورن از هوش مصنوعی استفاده میکنند. برای جایگزینی بازیگران زن فیلم بزرگسال. علاوه بر این، ادغام ربات ها با زنان، ماهیت زن ستیزی را به درستی درک نمی کند. در رمان مارگارت اتوود «قلب میرود»، کارگران یک زندان انتفاعی، اندرویدهای جنسی به نام «پروستیبات» تولید میکنند. با این حال، مخالفان می گویند که اندرویدها “نمی توانند درد را احساس کنند.” اتوود میداند که مردان بدسرپرست انگیزه جنسی ندارند، بلکه میل به آسیب رساندن به زنان واقعی دارند، که نیازی به برنامهریزی با مقیاس عددی ندارند تا بدانند که آسیب میزنند.
اگر «آنی بات» به ما اجازه دهد تا در ذهن یک محصول فناوری باشیم، « Loneliness & Company» ما را مستقیماً به مغز متفکران فناوری میرساند – مانند لی، زنی از نظر اجتماعی در اواسط بیست سالگی که زندگی بزرگسالی خود را در یک موسسه تحقیقاتی که به نظر می رسد نسخه ای حتی دیستوپیایی تر از برنامه اولین کار او در یک استارت آپ است، اما، با توجه به دوران کار از خانه، لی زمان کمتری را صرف غیبت کردن در کنار کولر آبی می کند و بیشتر زمانش را به فرستادن متن های عشوه گرانه به سر داده ها از روی میز آشپزخانه اش می گذرد. اما، رمان به ما هشدار می دهد، صفحه نمایش ها ما را از مشقت کار رها نمی کنند، حتی اگر متحرک باشند. در واقع، این نشان می دهد که تحرک آنها و در نتیجه همه جا بودن آنها، دقیقاً همان چیزی است که ما را نسبت به زندگی بی حس کرده است.
لی به عنوان “مشاور انسانیت” کار می کند. روسای او، دو نفر از ماوریک ها به نام های جانت و تورو، تیمی از جمله لی را گرد هم آورده اند تا روی یک پروژه فوق سری کار کنند. آنها وظیفه توسعه ویکی، یک دوست مجازی که از هوش مصنوعی برخوردار است را بر عهده دارند. لی نمی تواند دلیل این همه نمایش شنل و خنجر را در مورد یک تکه فناوری پیش پا افتاده بفهمد، اما سپس متوجه می شود که ویکی بخشی از یک برنامه تحت حمایت دولت برای درمان یک اختلال مخفی است که تصور می شد ریشه کن شده است: تنهایی.
ویکی به «دادههای رصدی(شهودی)» نیاز دارد، بنابراین لی – نوع A، لی درجه یک، زنی که هرگز در قرار ملاقات نرفته است یا ویبراتور نداشته است – به مناطق وحشی شهر نیویورک فرستاده میشود. او تجربیاتی را برای ویکی جمعآوری میکند، از یک باغ اجتماعی مراقبت میکند، به عنوان یک مدل برهنه برای یک کلاس هنری ظاهر میشود و اجازه میدهد تا توسط یک مرد متاهل ثروتمند که او را در یک کافیشاپ (و نه آنلاین) ملاقات میکند، برای سکس استفاده شود. قرار است از زندگی لی معتاد به کار لذت ببریم که «زنی پشت پرده» (اموجیهایی که دوستانش برای او استفاده میکنند) از دست داده بود. این رمان یک «بخور، دعا کن، دوست داشته باش» برای قهرمانی است که در میانه طلاق از دستگاه هاست.
برای کتابی که کاملاً ضد فناوری است، «تنهایی و همراهی Loneliness & Company » نمایی عجیب و غریب از خود اربابان فناوری ما ارائه می دهد. شادی زندگی لی، همکاران و روسای او را آلوده می کند، آنها نیز به همین ترتیب فکر می کنند که تنهایی چیزی است که باید احساس کرد تا از بین برد. جانت میگوید: «من ترجیح میدهم دنیایی از افراد تنها داشته باشم تا دنیایی از افراد بیحس. او به اروپا فرار می کند تا به جای استفاده از برنامه Maps خود “سرگردان بدون مقصد” را امتحان کند. در «تنهایی و شرکت»، فناوری خود را با دیدگاهی طولانی در مورد بهترین چیز برای بشریت تنظیم میکند. این یک داستان تخیلی است، به همان اندازه که یک پروفایل دوستیابی از واقعیت دور است شرکتهایی مانند Replika مزایای عاطفی برنامههای همراه خود را به بازار عرضه کردهاند و در عین حال مراقب هستند که از چیزی که پشتیبانی سلامت روان ارائه میکنند نام نبرند، مبادا F.D.A. از آنها بخواهد برای قهوه بیرون بروند.
«آنی بات» و «تنهایی و همراهی» داستانهای ادبی برای شهروندانی هستند که نمیتوانند تلفن خود را زمین بگذارند، زیرا هر دوی این کتابها شرکتهای فناوری را تضمین میکنند، حتی وقتی نویسندگانشان فکر میکنند که در حال تایپ کردن حذف هستند. این رمانها بهعنوان نقد هوش مصنوعی، با اجتناب از بازاری که عشق ما با فناوری در آن آشکار میشود، اثر خود را از دست میدهند.
کتابی که در حین خواندن این رمانها مدام به آن بازمیگشتم، مجموعه داستان کیت فولک، «آنجا» بود. در دو داستان، ربات های انسان نمای مرد که برای جایگزینی کارگران خانههای سالمندان با دستمزد پایین طراحی شدهاند، توسط یک شرکت روسی که از آنها برای هدف قرار دادن زنان تنها در برنامههای دوستیابی استفاده میکند، ربوده میشود. این روباتها که «بلات» نامیده میشوند را میتوان با صداقت غیرمعمولشان شناسایی کرد. در یک بار در سانفرانسیسکو، مردی به نام راجر به قرار خود، مگ، می گوید که او فقط «در پارک گلدن گیت سرگردان بود، به این امید که با من تماس بگیرید». وقتی کلاهبرداری کشف شد، راجر توسط روس ها رها می شود و اساساً اخراج می شود. مگ که از نظر مالی با مشکل مواجه است، با درک این که آنها یکسان هستند، عاشق او میشود: دو ربات تلاش میکنند در شهری که توسط شرکت های فناوری غولپیکر اداره میشود که فرهنگ دور ریختنی را پرورش میدهند، زنده بمانند، هر وقت که مناسب باشد میچرخند، هر کسی را که نمی خواهد دور میاندازد. به فانتزی های مدل خود عمل کنند.
برای هشدار دادن به مردم در مورد فناوری خیلی دیر است. ما اکنون سایبورگ های احساسی هستیم. ما مانند ضایعات فلزی روی یک پشته منتظر کسی هستیم که فکر میکند آنقدر براق هستیم که میتوانیم تیز شویم. بهتر است تیر خود را به سمت شرکتهایی که قول میدهند درخشش خود را تضمین کنند، اگر فقط برای برنامههای دوستیابی ممتاز پرداخت کنیم، یا شرکتهایی که کاربران را به رباتهایی متصل میکنند که در صورت بهروزرسانی یا خرید شرکتی میتوانند آنها را غیر منتظره ترک کنند، نشانه بگیرید. می توانید تصور کنید که دوست پسر چت بات شخصی در حالی که برای همیشه غیرفعال می شود، می گوید: «این شما نیستید، این یک تنظیم مجدد استراتژیک است». اگرچه آنها سعی می کنند ما را از هوش مصنوعی بترسانند، اما “Annie Bot” و “Loneliness & Company” با خطرات واقعی آن هماهنگ نیستند. از بازیکن متنفر نباشید، از گیمیفیکیشن (بازی) متنفر باشید.
منتشر شده در نسخه چاپی شماره ۲۲ و ۲۹ آوریل ۲۰۲۴، با عنوان “ماشین های عشق”
انتشار این دست از اخبار و محتواها به معنای تایید آنها نیست، هدف صرفا اطلاع رسانی و آگاهی بخشی است.